ادبیات چین امروزه نشانه هویت فرهنگی جمعیت یک سوم بشریت کره زمین میباشد. آغاز خط چین حتى امروزه هم در تاریکی هزارههای قبل از میلاد قرار دارد.
ادبیات در چین باستان
چینیها به دو دلیل میتوانند ادعا کنند که دارای کهنترین ادبیات بشری هستند. اول اینکه خط و الفبای آنها تصویری است و هر عکس و نشانهای را میتوان خط نامید. دوم اینکه فعالیتهای فرهنگی آنها و انسان قدیم مانند، فالگیری، غیبگویی، پیشگویی، جن زدایی و غیره را که امروزه خرافات مینامند، دارای عناصر قوی ادبی بودند.
ادبیات چین امروزه نشانه هویت فرهنگی جمعیت یک سوم بشریت کره زمین میباشد. آغاز خط چین حتى امروزه هم در تاریکی هزارههای قبل از میلاد قرار دارد. ادبیات چین همچون ادبیات ایران همیشه نقش و وظیفه ادبی، آموزشی و تربیتی را نیز مد نظر داشته است.
ادبیات چین حداقل سه هزار سال سابقه دارد، قدمتی که در سایر فرهنگهای باستان نمیتوان یافت. در روی ظروف سفالی علائم و نشانه های زبانی و تصویری پنج هزارساله مانند، کوه، رودخانه، تور ماهیگیری و یا جای پای انسان و غیره کشف شده. الفبای کنونی چین حدود ۹۵۰۰ حرف و نشانه و تصویر دارد. به نظر شرقشناسان، چینی ها دو هزار سال قبل از میلاد دارای خط و هنر صحافی کتاب بودند.
از قرنهای قبل از میلاد حدود ۳۷۷۶ کتاب بجا مانده که در کتابخانهها و موزهها نگهداری میشوند. به ادعای محققین، چینی ها ۱۲۰۰سال قبل از میلاد، دارای ادبیات فولکلوریک رئالیستی بودند. به ادعای روشنفکران ملی گرا، مامورین و بازرسان و جاسوسان درباری، اشعار و ترانههای عامیانه را جمع میکردند تا با درد و رنج مردم آشنا شوند.
چینی ها ۱۱ قرن قبل از میلاد از استخوان و یا اسکلت لاک پشت برای نوشتن استفاده میکردند. قدیمىترین کتاب شعر چینی، گلچینی است که از قرن دهم پیش از میلاد به جا مانده است. ادبیات ابتدایی چین شامل، آواز و سرودهای مذهبی، قصههای اسطورهای، وردهای دفع جن زده گی، احضار ارواح مردگان، حل معماهای سرگرم کننده، فالگیری، غیبگویی، وقایع نگاری و غیره بود.
شعر، مهمترین ژانر ادبیات چین باستان بود، که در آن تجربیات طبیعی، خاطرات تاریخی، آداب و رسوم اسطورهای منعکس میشد و یا مورد بحث قرار میگرفت. ادبیات چین همیشه اجتمایی و سیاسی بوده است. مطالعه ادبیات، بخشی از آموزش و تربیت مردم بود. ادبیات همیشه نشان بیان احساسات و درد و رنج زیردستان در برابر حاکمان بود.
روشنفکران اصلاحگرا و انقلابیون ملی گرا و سوسیالیست در اوایل قرن بیستم سعی کردند به علت تحقیر اروپائیان و ژاپنیها به نقد و ارزیابی ادبیات قدیم و باستانی چین بپردازند. سالها در غرب ادبیات سرگرم کننده چینی مانند رمان و نوول ترجمه میشد و یا مورد توجه قرار میگرفت، ولی به شعر و سایر ژانرهای ادبی اهمیتی داده نمیشد.
کنفوسیوس، یکی از چهرههای مذهبی، فرهنگی و فلسفی چین، نامی مستعار است که یونانیها در غرب معرفی کردند. او متفکری بود که بین سالهای ۴۷۹ تا ۵۵۱ زندگی نمود. کتاب گلچین شعری شامل سه هزار بیت را به او نسبت میدهند. قرنها است که از اشعار این کتاب به عنوان جملات قصار و نقل قول استفاده میشود. از زمان کنفوسیوس، شاعران و ادیبان و فیلسوفان به محافل درباری و حاکمان راه یافتند و نقش مهم و زندهای در اشاعه فرهنگ در جامعه بهعهده گرفتند. در بعضی از این اشعار، انتقاد از رهبران عقب افتاده و ارتجاعی یا موضوعات عشقی مطرح میشد. در چین باستان قشر روحانی گونهای وجود داشتند که شامل، دعانویسها، غیبگویان، فالگیران، پیشگویان، معرکه گیران و غیره بودند.